۲۸ اسفند ۱۴۰۳ ۱۰:۱۳
گفت‌وگو با اولین زن دونده ایرانی قهرمان جهان و نایب‌قهرمان پارالمپیک
کار بزرگ هاجر صفرزاده در سال ۱۴۰۳
در آخرین روزهای اسفند ماه ۱۴۰۳، هاجر صفرزاده ملی‌پوش و دونده‌ی پر افتخار پارالمپیکی کشورمان، در گفت‌وگویی کوتاه، مروری بر بهترین سال زندگی ورزشی خود داشته است.

 


دختری به سرعت برق و باد در گروه کم‌بینایان که از ١۶ سالگی دویدن را از قهدریجان، اصفهان و نصف جهان شروع می‌کند و عاقبت حوالی ٢۵ سالگی، در کوبه ٢٠٢۴ می‌شود، قهرمان همه‌ی جهان!

اما ماموریت زن دونده‌ی ایرانی در ١۴٠٣ با نشان طلای مسابقات قهرمانی جهان ژاپن به پایان نمی‌رسد، کار ناتمام هاجر با دویدن در پیست بنفش استادوفرانس و ایستادن بر سکوی نایب قهرمانی پارالمپیک به پایان می‌رسد...

بهار پشت پنجره است و در این روزهای آخر اسفند، هاجر صفرزاده در پرسش و پاسخی کوتاه، از بهترین سال زندگی ورزشی خود گفته است.

 Hajar 2 Safarzadeh 2000.1333

 


** ١۴٠٣ را توصیف چطور کنیم؟ مثل دو چهارصد متر برای هاجر صفرزاده یا ماراتنی کشدار؟

برای من قطعا همان دو ۴٠٠ متر. سالی که مدام به تمرین و دویدن گذشت. اول آماده‌سازی برای مسابقات قهرمانی جهان کوبه ٢٠٢۴ و بعد هم که پاریس ۲۰۲۴ و اولین پارالمپیک زندگی‌ام.

البته اتفاق‌هایی که در ١۴٠٣ برای من افتاد، شروع‌اش از سال‌ها پیش بود تا بالاخره موفق شدم بهترین عملکرد ورزشی‌ام را نشان بدهم. 

 

** در واقع به تعبیر دیگر، باید بگوییم ۴٠٣، سال تاریخ‌سازی و به نتیجه رسیدن هاجر بود.

بله، رسیدن به قهرمانی جهان و مدال نقره پارالمپیک در دو ۴٠٠ متر، اتفاقاتی بود که برای اولین بار در ورزش زنان ایران رقم خورد و من سال‌ها دویدم تا خودم را ثابت کنم. من در پارالمپیک پاریس سه بار رکورد آسیا را شکستم و چند تاریخ‌سازی انجام دادم.

آسیب‌های زیادی هم دیده بودم. به خاطر آسیب جدی دیسک کمر، یک سال تمریناتم متوقف شده بود. آسیب‌دیدگی زانو هم داشتم و از نظر پزشکان، ادامه دویدن برای من غیرممکن بود. اما هدفم آن‌قدر برایم بزرگ بود که هیچ‌کدام از این‌ها باعث نشد دلسرد شوم. پس از بهبودی، دوباره تمریناتم را با جدیت از سر گرفتم.

پیش از قهرمانی جهان در مسابقات کوبه، کسی من را جدی نمی‌گرفت. به دلیل این‌که به من اعتماد نداشتند، به بسیاری از مسابقات اعزام نمی‌شدم. می‌گفتند: «هاجر امید مدال نیست.»

همین‌ها البته بار سنگینی روی دوشم بود اما به تدریج یاد گرفتم استرس‌ها و هیجاناتم را کنترل کنم.

در این مسیر، مربی‌ام آقای دکتر مهدی موسوی زحمات بسیاری کشید و من از ایشان تشکر می‌کنم.

 

**قهرمانی جهان و نایب قهرمانی پارالمپیک. کدام یک خاطرات شیرین‌تری را برای تو به دنبال داشت؟

فینال پارالمپیک پاریس برای من خیلی خاطره‌انگیز شد. مقدماتی و نیمه‌نهایی را پشت سرگذاشته و رسیده بودم به فینال. در هر دور، حدود ٨٨ هزار تماشاگر در ورزشگاه برای حضور داشتند. سر و صدا و هیجان عجیبی بر فضا حاکم بود. قبل از فینال باران هم آمد. دویدن در باران سخت‌تر است. مدام به خودم می‌گفتم: «تا این‌جا آمده‌ای. دوام بیار. به پایان فکر کن.»

در حال دویدن بودیم و ورزشکار اوکراینی نزدیکم شده بود. همه‌ی جان و توانم را گذاشتم تا عقب نیفتم. با فاصله بسیار کمی، از خط پایان رد شدیم. فاصله قدری کم بود که حس کردم، سوم شده‌ام. ضربان قلبم را می‌شنیدم. بعد فریادهای دوستان و مربیان را شنیدم که دومی‌‌ام را تبریک می‌گفتند. برای بار سوم رکورد آسیا را هم در آن مسابقات شکسته بودم. احوالم در آن لحظه‌ها را نمی‌توانم با کلمات توصیف کنم. فقط نفس راحتی کشیدم و گفتم خدا را شکر، بالاخره همه‌ی تلاش‌هایی که در این شش سال اخیر برای پارالمپیک کرده‌ بودم به ثمر نشست.

---

 

کد خبر : ۷,۲۵۲
اشتراک در
کلیدواژه ها: هاجر صفرزاده،گفت‌وگو،پارالمپیک پاریس